جدول جو
جدول جو

معنی سر زانو نشستن - جستجوی لغت در جدول جو

سر زانو نشستن(حِ بُ دَ)
به اندیشه و تأمل نشستن. به تفکر سر بر زانو گذاشتن:
سری داریم و آن سر هم شکسته
بحسرت بر سر زانو نشسته.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس زانو نشستن
تصویر پس زانو نشستن
کنایه از در گوشه ای نشستن و زانوها را در بغل گرفتنبرای مثال پس زانو منشین و غم بیهوده مخور / که ز غم خوردن تو رزق نگردد کم و بیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس زانو نشستن
تصویر پس زانو نشستن
کنایه از بر زمین نشستن و زانوها را در بغل گرفتن به حالت غم و اندوه، برای مثال پس زانو منشین و غم بیهوده مخور / که ز غم خوردن تو رزق نگردد کم و بیش
فرهنگ فارسی عمید
(حِتَ)
کنایه از مراقبه کردن. (آنندراج) (رشیدی). مراقبه کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 327). متأمل شدن. (آنندراج). به اندیشه فرورفتن، متألم و غمگین نشستن. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(وَ فَ)
زانوها را به سینه چسبانیده و نشیمن بر زمین نهاده هر دو زانو را در میان دو دست محاط کردن. چمباتمه نشستن و مجازاً اندوه بردن و غم خوردن:
پس زانو منشین و غم بیهوده مخور
که ز غم خوردن تو رزق نگردد کم و بیش.
؟
لغت نامه دهخدا